قدس آنلاین- «قیصر امینپور در سال ۱۳۷۶ از پایاننامه دکتری خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد و این پایاننامه در سال ۱۳۸۳ و ازسوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد» و همین دو جمله، تمام آنچیزی است که از حدود ۲۵ سال فعالیت قیصر امینپور در حوزۀ آموزش و پژوهش ادبیات، در برخی از مطالب مربوط به وی آمده است!
زندهیاد قیصر امینپور در سال ۱۳۵۷ در رشتۀ دامپزشکی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد، امّا مدتی بعد، دامپزشکی را رها کرد و توانست در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرفته شود. او تحصیلات خود را در رشتۀ ادبیات با جدیت دنبال کرد و توانست در سال ۱۳۷۶، در مقطع دکترای رشتۀ زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل شده، و در همانسال بهعنوان استادیار دانشگاه الزهرا، عضو هیئتعلمی و دو سال بعد نیز بهعنوان مدرس در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شود؛ فعالیتی که درکنار انجام کارهای پژوهشی، بخش عمدۀ وقت او را تا واپسین سال حیات، به خود اختصاص داد.
نگاهی به فعالیت های ادبی و علمی امین پور
ماحصلِ بیش از ۲۵ سال فعالیت قیصر امینپور در حوزۀ پژوهش ادبیات، علاوهبر مقالات ادبی بسیار در مجلاتی چون هنر، کتابماه هنر، رشد و... سلسلهمقالاتی در حوزۀ سنت و نوآوری است، همچون «امکان نوآوری در فرهنگ و هنر سنتی» که در مجلۀ «الدراسات الأدبیه»، مقالۀ «درآمدی بر زیباشناسی سنتی و نو» که در مجلۀ «رودکی»، «ازرقی، نوآور ستایشگر» که در مجلۀ «زبان و ادبیات فارسی»، مقالۀ «سنت و نوآوری در فرهنگ عامه ایران» که در مجلۀ «زبان و ادبیات فارسی» منتشر شدهاند؛ مقالاتی که برگرفته از کتاب «سنت و نوآوری» و یا متأثر از اندیشۀ آن کتاب هستند.
همچنین باید به مقالاتی در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان اشاره کرد، مانند «شعر، همچون بازگشت به کودکی» که در سال ۱۳۷۴ در مجلۀ «پژوهشنامۀ ادبیات کودک و نوجوان» منتشر شد و میتوان آن را از بنمایههای مهم کتابی دانست که چندسال بعد تحتعنوان «شعر و کودکی» توسط نشر مرواید منتشر شد.
کتاب «شعر و کودکی» شامل دو فصل و یک پیشگفتار است؛ پیشگفتاری که در آن، پرسش اصلی کتاب، یعنی «آیا شعر نوعی بازگشت به کودکی است؟» تدارک دیده شده و پس از آن، فصل نخست، پژوهشی است برای یافتن ارتباط بین خاطرات کودکی و تخیلات شاعرانه و فصل دوم کتاب نیز اختصاص دارد به ویژگیهای بازگشت به کودکی؛ کتابی که درحقیقت به جنبههای روانشناختیِ شعر و کودکی میپردازد.
قیصر امینپور علاوهبر مقالاتی در حوزۀ سنت و نوآوری و نیز مقالاتی در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان، آثار پژوهشی دیگری نیز دارد، مانند مقالۀ «طرحی برای طبقهبندی قصههای مربوط به اخبار از غیب در متون عرفانی منثور قرن هفتم» که در «مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علومانسانی» دانشگاه تهران منتشر شد، یا مقالۀ «شعر مشروطه: آیینهدار دورۀ بیداری» که در نشریۀ «ایرانشناخت» منتشر گردید و... امّا چرا آثاری چنین ارزشمند، در سایۀ اشتهار شاعری قیصر امینپور کمتر دیده شده و یا محدود به امتحان آزمون جامع دورۀ دکتری ادبیات دانشگاهها مانده است؟ اتفاقی که دربارۀ محمدرضا شفیعیکدکنی، کاملاً برعکس رخ داده، و میبینیم که به وجهۀ پژوهشیِ او اهمیّت بیشتری داده شده است.
پاسخ به یک سوال
آیا وجهۀ پژوهشی محمدرضا شفیعیکدکنی، ارجح است بر وجهۀ شاعری او؟ و آیا وجهۀ شاعری قیصر امینپور، ارجح است بر وجهۀ پژوهشی او؟
حقیقت این است که پاسخ به این سؤال را باید در عوامل تأثیرگذار بر ذهنیات مردم جستوجو کرد؛ گاهی تقدم زمانی اشتهار یکنفر در یک حوزه، موجب میشود که پس از آن اشتهار اولیه، در هر زمینهای توفیقی بهدست بیاورد، کمتر به چشم بیاید و کمتر در ذهنها بماند، مثل اینکه مردم، رضا کیانیان و بهاره رهنما و امیر آقایی را بهعنوان بازیگر میشناسند و نه مجسمهساز و نویسنده و شاعر، درحالیکه هر سه، مانند بسیاری از دیگر بازیگران، در عرصههای دیگری هم صاحب اثر و بلکه صاحب سبکاند.
و بهنظر میرسد این عامل، در کمتر به چشم آمدن وجهۀ پژوهشی قیصر امینپور مؤثر بوده است.
عامل دیگری که میتواند از عوامل تأثیرگذار بر کمتر به چشم آمدنِ یک وجهۀ کاری یکنفر باشد، وجود مشاهیر همحوزه با اوست؛ اتفاقی که برای وجهۀ شاعری محمدرضا شفیعیکدکنی افتاده است.
توضیح اینکه محمدرضا شفیعیکدکنی پیش از تألیف یا انتشار آثار پژوهشی ارزشمند، خود را در عرصۀ شاعری ثابت کرده بود و در سال ۱۳۴۴، یعنی چندسالی پیش از آنکه در مقطع دکتری ادبیات فارسی فارغالتحصیل و بهعنوان مدرس در دانشگاه تهران مشغول بهکار شود و پیش از آنکه دو اثر ارزشمند «موسیقی شعر» و «صور خیال» را منتشر کند، با انتشار دو مجموعۀ «زمزمهها» و «شبخوانی» بهعنوان شاعری ششدانگ شناخته میشد. امّا وجود مشاهیر مقتدری چون مهدی اخوانثالث و احمد شاملو در دورۀ شاعری او، کافی بود تا اشتهار او را در عرصۀ شاعری، کمرنگتر از اشتهار او در عرصۀ پژوهش جلوه دهد، حال آنکه میدانیم در شعر معاصر، تعداد شعرهای خوب و ماندگار شفیعیکدکنی، کمتر از تعداد بهترینهای دیگر شاعران نیست، و بلکه بیشتر است.
امّا نباید از نظر دور داشت که این عامل، در دورۀ اشتهار قیصر امینپور به شاعری، دستکم در این ابعاد وجود نداشته؛ یعنی در دورۀ اشتهار امینپور به شاعری، تحتتأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی گوناگون، شاعری در حد و اندازههای بزرگان دهههای پیش، در رأس محبوبیت نزد مردم وجود نداشت.
زبانی نرم و آهنگین، شاخصه اشعار قیصر
عامل دیگری که در اینزمینه، نباید به هیچعنوان آن را نادیده گرفت، زبان نرم و هموار و آهنگین و عاطفی شعرهای قیصر امینپور، دربرابر زبان ثقیل و سنگین آثار پژوهشی اوست؛ مسألهای که جذابیت خوانش این آثار را برای مخاطبان غیردانشگاهی از بین برده و بلکه خوانش آنها را برای قشر دانشگاهی نیز، سخت و خستهکننده میکند. این مسأله در آثار پژوهشی شفیعیکدکنی، شمیسا، حسنلی، زرقانی، روزبه و دیگران دیده نمیشود و میبینیم که مثلاً «صورخیال» و «موسیقی شعر» شفیعیکدکنی را حتی مخاطبان فاقد تحصیلات دانشگاهی نیز با لذت میخوانند و میفهمند.
و درنهایت، نکتۀ دیگری که لازم است به آن اشاره شود این است که قیصر امینپور، هرچه در حوزۀ شعر و فعالیتهای مربوط به شعر، پرکار و پر اثر بوده، در حوزۀ پژوهش، اساساً پژوهشگر کماثرتری بوده و بهنظر میرسد که اگرچه بخش بیشتری از وقت خود را در محیط آموزشی و پژوهشی میگذرانده، امّا بخش عمدهای از انرژی فکری و عاطفی او، در هوای دیگری نفس میکشیده و تعلق به محیط دیگری داشته؛ محیط دیگری که خود در مقالهای تحتعنوان «ادبیات: راه بیبرگشت» بهخوبی به آن اشاره کرده است.
نظر شما